به وبلاگ من خوش اومدین

توی این وبلاگ تلاش می کنم در خطر بودن زمین رو بهتر و بیشتر یادآور بشم.همین طور تلاش می کنم راهکارهایی برای مشکلات زیست محیطی ارائه کنم راهکارایی که از دست خودمون بر بیاد و نیاز به تغییر حکومت برای به اجرا گذاشتنشون نباشه
واسه شروع اولین راهکار اینه: لامپ اضافه خاموش

۱۳۸۹ مرداد ۸, جمعه

گیاه هدیه بدهیم

اینکه بیش از یک نهال کوچک به زمین بدهکاریم از هر سخنی بدیهی تر است
بیایید فرهنگ هدیه دادن را کمی تغییر دهیم. بیایید اگر نهال های زمین برای آسایش زمین نشینان جان می دهند. زمین نشینان هم تلاشی داشته باشند برای جبران سخاوت سبزهای زمین
شاید اگر هر کدام از ما نهالی می داشت و طراوت و سر سبزی آن را از نزدیک تر لمس می کرد،بیشتر نگران سبزهای زمین می بود

۱۳۸۹ تیر ۲۶, شنبه

مصرف سی دی و دی وی دی را پایین بیاوریم

بارها گفته ام که هر کالایی که بی مورد مصرف شود هم بار هزینه ی زیست محیطی دارد و هم بار هزینه ی نقدی.
برای جابجایی داده در برخی موارد می شود از وسیله ی دیگری که در دسترس همه ی ما هست و قابلیت ری رایت نامحدود را دارد استفاده کرد. فلش مموری ها وسیله هایی هستند که گاهی در یک خانه چند عدد از آنها موجود است ولی همچنان برای جابجایی داده ترجیح می دهیم که یک دی وی دی به کار ببریم. فکر نمی کنید زمین چقدر خرسند تر می بود اگر کاهش استفاده ی ما از هارد دیسک ها سالی "حتی" یک درخت را نجات می داد؟
بیایید به این فکر کنیم که دموکراسی مفهومی وسیع تر از آزادی بیان و اندیشه ی انسان ها دارد.

۱۳۸۹ تیر ۲۰, یکشنبه

مصرف برق و وجدان در خواب رفته ی ما

در خودخواهی بشر سخن بسیار است نمونه اش همین کولرها که شنیده ام شب ها هم از یادشان نمی کاهیم.


مصرف برق ما ایرانی ها سه برابر سرانه ی مصرف جهانی است. من به این می گویم خودخواهی.

50 سال دیگر قطب ها به روزی می افتند که در تابستان تمام یخ آنها آب می شود و این یعنی نابودی کامل اکوسیستم موجود در قطب.یعنی بی خانمانی و غرق شدن تمام خرس ها و پنگوئن ها و همه و همه. البته اگر تلاشمان را بکنیم شاید بتوانیم رکورد بزنیم و راه 50 ساله را توی 30 سال طی کنیم.

شک ندارم پاسختان این است: از من کاری بر نمی آید برو به دولت ها بگو. می دانید چیست؟من این می گویم یک پاسخ خودخواهانه.

دولت ها گوش نمی کنند. رئیس جمهور چین به فریادهای ما ذره ای ارزش نمی دهد. گوش سرمایه دارها به جز پول نمی شنود. ولی مردم چه؟ مردم که دموکراسی را به دولت ها تحمیل کردند چه؟ مگر نه اینکه من اگر برخیزم، تو اگر برخیزی همه برمی خیزند؟

زمین را تصور کن در روزی که قطب هایش نابود شده حیات در جنگل هایش از بین رفته-از فرط قطع بی رویه ی درخت- و به قدری همه جا را دود گرفته که آدم یاد پکن می افتد.اقیانوس ها را تصور کن که جریان های آب سرد و گرم شان از کار افتاده و گندیده اند. شاید اگر گاهی این تصویر از جلوی چشمت بگذرد تو هم شرم کنی و بروی آن کولر لعنتی را خاموش کنی و به خودت بگویی من از گرما نمی میرم ولی خرس های قطبی چرا. و اگر این را به خودت نگفتی آن وقت من خواهم گفت که بشر خود خواه زندگی کرد و میراث بیش از 4 هزار سال دان اندوزی اش را گذاشت که باد ببرد.

اگر زمین تاب از دست بدهد و بر اثر گرمایش اش تغییر ناگهانی و عظیم آب و هوایی اش را رو کند و نسل بشر را منقرض کند آنگاه دیگر اهمیتی نخواهد داشت که ما درمان سرطان و ایدز را یافته باشیم یا نه

دموکراسی را بیایید برای همه بخواهیم. بیایید گاهی با وجدانمان کلنجار برویم. شاید بشود گرما را برای ساعتی چند تاب آورد.

فراموش مکن شعار ما این است : می دونیم هیچکی به فکر نیست شما به فکر باشید

۱۳۸۹ تیر ۱۴, دوشنبه

زمین هم گرم اش است

هوا را میدانم گرم است.ولی بیا و باور کن که زمین هم دچار همین دردی است که من و تو زمین هم گرم اش شده. زمین به التماس افتاده که کمی به فکرش باشیم
زمین را تنها نگذاریم.
گاهی خاموش ماندن کولر را میتوان تاب آورد. اگر گاه تاب آوردن پیش آمد این لطف را از زمین دریغ نکن.