به وبلاگ من خوش اومدین

توی این وبلاگ تلاش می کنم در خطر بودن زمین رو بهتر و بیشتر یادآور بشم.همین طور تلاش می کنم راهکارهایی برای مشکلات زیست محیطی ارائه کنم راهکارایی که از دست خودمون بر بیاد و نیاز به تغییر حکومت برای به اجرا گذاشتنشون نباشه
واسه شروع اولین راهکار اینه: لامپ اضافه خاموش

۱۳۸۸ دی ۲۵, جمعه

فنسي زندگيمان را كم كنيم

فنسي چيست؟فنسي يك چيزيست كه ما آن را ميخريم بعد به دردمان هم نميخورد پدر زمين هم در مي آيد ته ماه هم از اين ولخرجي هاي احمقانه پول كم مي آوريم.و در زبان پارسي آن را تجملات صدا ميزنيم
نخست ميخواهم توضيح بدهم كه اصولا مصرف گرايي چه ربطي به كره ي زمين دارد.هر چيزي كه توي اتاقتان ميبينيد بدون شك از كارخانه ايي كارگاهي جايي آمده كه خب آن كارگاه و كارجانه هم حتما براي توليداتش برق مصرف ميكند و به احتمال فراوان علاوه بر برق توليد مستقيم آلاينده هايي مثل دود و يا مواد شيميايي هم دارد كه پس براي تك به تك چيزهايي كه توي اتاق ما موجود است مستقيم و غير مستقيم هم هوا آلوده شده هم آب هاي زير زميني و هم احتمالا آب هاي روان.
در ادامه يك "كاش" دارم كه اميدم اين است كه كاش مرا ارج بنهيد و كمي روي آن درنگ كنيد چرا كه نابود كنندگان زمين ما هستيم و اويي كه ميتواند آن را نجات بدهد نيز ماييم.
كاش حاضر بوديم كمي از فنسي زندگي مان بگذريم كاش جاي پرده ي نو به درختي فكر ميكرديم كه سر ساخت و دوخت و آويخت آن پرده جان گذاشته.كاش جاي مبل تازه براي خانه مان به فكر رخت كهنه ايي ميبوديم كه بخاطر آن مبلمان بسيار شيك از تن درختهاي 100 ساله به در مي آيد..كاش آنگاه كه داريم كاغذي را به بيهودگي خط مي زنيم و هنوز يك خط اش را هم پر نكرده به ژست روشن فكري مچاله اش مي كنيم،كاش زماني كه هفتمين كفش امسالمان را مي خريم،كاش زماني كه فلان كريستال را صرف پر كردن بوفه ي خانه مي خريم،كاش زماني كه نودهزار تا برنامه ي نرم افزاري بي مصرف مي خريم به فكر جوانه ي سبزي بوديم كه نيامده رفتني مي شود.
كاش آن اتد قديمي مان را دور نمي انداختيم و آن همه خاطره ي مشق كردن هاي شبانه را با يك اتد فنسي و نو عوض نمي كرديم.كاش وقتي ميدانيم وزنمان در حال افزايش است بيخود دنات نمي خرديم كه پس فردا هم كلي براي لاغر شدن تردميلمان برق مصرف كند.كاش عقل گرايي و مصرف بهينه مي شد دغدغه ي هر روزمان.آخر چه طور آدم ميتواند خرس هاي قطبي را فراموش كند و به جايش برود و كلكسون عينك اش را تكميل كند؟آن هم عينك هايي كه به جز مارك شان همگي درست مثل هم اند و هيچ فرقي نمي كند كه كدام يك را بزنيد!!!!چه مي شود اگر جاي آن عينك يك نهال مي خريدي و مي كاشتي؟به خدا كه از عينكت وفادار تر خواهد بود.يعني اين قدر گم شده زمين توي زندگي هايمان؟مگر غير از اين است كه هر چه داريم از همان درختان بخشنده است؟مگر جز اين است كه از ديد ما هدف زندگي گاو ها چند صد كيلو گوشت بر سفره هاي اربابان هميشگي زمين است و بس؟مگر درخت ها يك عمر تهويه هاي بي چون و چرا خانه هايمان نبوده اند؟چه مي شود اگر به ديگر زمين نشينان هم فكر كنيم؟و دست بر داريم از برده ديدن آنها؟چه مي شود اگر توي لحظه لحظه ي زندگي مان دغدغ ي زمين را هم وارد كنيم؟
پي اس: ميدونم اين وسط كه همه دارن از دكتر اطاعت ميگن و حكومت هم داره به منفجر كردن نفر بعدي فكر ميكنه از محيط زيست گفتن خنده داره ولي من فكر ميكنم ما با جنبشمون يه نمور توي آلوده تر كردن زمين داريم فعالانه تر كار ميكنيم بنابراين حس ميكنم بد نيست از يه طرف ديگه جبران كنيم به علاوه ايران فردايي خواهد داشت و چه خوب اگه كه فرداي ايران همه جوره سبز باشه

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر